دموکراسی، هویت و آموزش
20 آبان 1399
ارسال شده توسط کارشناس آموزش مجازی مرکز ترویج علوم انسانی

دموکراسی، هویت و آموزش
دموکراسی، هویت و آموزش
دموکراسی، هویت و آموزش: گری فنستر میچر در کتاب رویکردهای تدریس به مسئله ی دموکراسی، هویت و آموزش و پرورش می پردازد که در ادامه خواهیم خواند
یکی از مهم ترین چالشهایی که تعلیم و تربیت در دوران حاضر با آن مواجه است، چگونگی ایجاد تعادل در احترام گذاردن به پدیده تفاوت (اغلب با عنوان کثرت گرایی شناخته میشود) از منظر اموری است که برای کشور، ملت و حکومت مشترک است. به باور بسیاری از نظریه پردازان عرصه سیاست، در یک نظام سیاسی، حفظ اموری معین به صورت مشترک بین تمام افراد برای بقا و استمرار یک دموکراسی با کارکرد کامل و برخوردار از سلامت ضروری است. جان دیویی دموکراسی را در کتاب مشهور خود با نام دموکراسی و تعلیم و تربیت، تنها به همین شیوه عرضه کرده است.
او در نظر داشت که پیشرفت به سوی یک جامعه آزاداندیش تر منوط به افزایش میزان سهم گروههای مختلف در ارزشهای اساسی و علایق مشترک و نیز وابسته به افزایش آزادی است که با عنایت به آن، گروهها بر اساس این ارزشها و علایق مشترک با یکدیگر تعامل میکنند. با وجود این، نزد برخی افراد ارزش قائل شدن برای کثرت گرایی و تنوع این وجه اشتراک را تهدید کرده، آن را جایگزین گستره ای از تفاوتها میسازد که بقای حکومت دموکراتیک غیرممکن میشود. بنابراین، به نظر میرسد که چالش، وجه اشتراک است یا کثرت گرایی، دموکراسی است یا تنوع.
البته، یک راه حل بدیل وجود دارد. این راه حل شامل تعادل بین نیاز به اشتراک به منظور حفظ و استمرار فواید آزادی و خودگردانی و نیاز به تفاوت به منظور زنده ماندن و حتی شکوفایی جهت گیریهای ارزشی، زبانها و فرهنگهای مختلف است. برای مثال، چگونه از علایقی که مردم آمریکای لاتین به زبان اسپانیایی و فرهنگی غیر از فرهنگ غالب آمریکایی دارند حمایت میکنیم و در عین حال، وجوه اشتراک کافی برای بقای حکومت دموکراتیک را تضمین میکنیم. سؤالهای بسیاری مشابه این سؤال را میتوان برای همه گروههایی که بر تفاوت بین خود و فرهنگ عمومی یا غالب اصرار میورزند مطرح کرد. چنین سؤالهایی ممکن است فراتر از نژاد، قومیت و زبان، در مورد مسائل مربوط به جنسیت، شرایط ذهنی و جسمی، عقاید مذهبی، جهت گیریهای جنسی و سن نیز مطرح باشد.
این موضوع یکی از مسائل اساسی زمان ما است و با توجه به بسیاری از مسائل مشابه، مدارس مکان اولیه برای قضاوت و حل مسائل اصلی به شمار میروند. با وجود این، بیشتر مواقع، در حالی که جامعه بزرگ تر در فرآیند بحث درباره بایستههای چگونگی مدیریت این مسائل در حقوق، سیاست و زندگی روزمره قرار دارد، از معلمان انتظار میرود از روشهای معین و ترجیحا غير مناقشه آمیز برای پرداختن به اینگونه مسائل آگاه باشند. از این رو، باید از طریق راههای مفید مؤثر به ادعاهای منازعه آمیز برای یافتن راه حلهای عملی اندیشید. آیا سه رویکرد تدریس ارائه شده در این کتاب چنین کمکی میکند؟ آری، اغلب این رویکردها چنین کمکی را انجام میدهند. برای روشن ساختن این که این رویکردها چگونه عمل میکنند، باید کمی به عقب بازگشت و یک دیدگاه وسیع تر در مورد این مسائل به دست آورد.
دموکراسی، هویت و آموزش
مسئله شگفت آور برای بسیاری از افراد این است که آیا اشتراکات و تفاوتها میتوانند در یک نظم دموکراتیک مطلوب با یکدیگر همزیستی داشته باشند و آیا ممکن است آنها حتی به صورت متقابل تقویت کننده یکدیگر باشند. میتوان گفت که آنچه ایالات متحده، و کشورهای توسعه یافته به دنبالش هستند این است که چگونه از یک جامعه تک دیدگاهی به سوی جامعه ای چنددیدگاهی حرکت کنند. آنها در تلاش اند پی ببرند چگونه جامعه یکپارچه میتواند شکل گرفته، استمرار یابد و به نوبه خود نظم دموکراتیک را حفظ کرده و تداوم بخشد، اگر افراد این جامعه در مورد مسائل بنیادی مانند این که ما چه هویتی داریم، خواهان چه هستیم و به عنوان یک کشور به کدام مسیر میرویم؟ دیدگاههای چندگانه غالبا متعارض و ناسازگار داشته باشند. پاسخ این سؤال برای بسیاری از افراد پاسخی دم دست نیست در حالی که دیگران یا معتقدند یافتن پاسخ این سؤال غیرممکن است یا این که بر این باورند که آن دیرزمانی است که برای ما مشهود بوده است.
دو رویکرد شدید ارشادگرایانه تسهیل گر و آزاداندیشانه و گونههای مختلف آنها، که ما در این جا مورد بحث قرار دادیم، هیچ تردیدی را در مورد روندی که باید طی شود باقی نمی گذارد. به رسمیت شناختن و محترم شمردن تفاوت نشانه دموکراسی است و دموکراسیهایی که توجه جدی به تدبیر چالشهای ناشی از تفاوت و تنوع نشان میدهند برای انجام دادن این امر نیرومند خواهند بود. توجیه این موضع را میتوان در مفاهیم و اصول راهنمای رویکرد تسهیل گر، گونه مبتنی بر مراقبت و نیز رویکرد آزاداندیشانه و گونه رهایی بخش آن یافت. تربیت مبتنی بر مراقبت و تدریس رهایی بخش به این مسائل به صورت مستقیم تر میپردازند، اما تدریس تسهیل گر و آزاداندیشانه آکنده از دلالتهای اصولی هستند که تردیدی را در مورد جایگاه این دو رویکرد به این موضوع باقی نمی گذارند.
رویکرد اجرایی به این موضوع موضعی خنثی دارد. با توجه به اینکه این رویکرد در بین سه رویکرد تدریس کمترین میزان ارشاد را دارد، میتوان این خنثی بودن را انتظار داشت. معلم به عنوان مجری ممکن است موضع نیرومندی در مقابل یا در حمایت از تنوع و تفاوت اتخاذ کند و البته از اصل رویکرد تخطی نکند. با وجود این، استثنایی در این ادعا وجود دارد. آیا میتوانید تصور کنید که این استثنا چیست؟ پیش از آنکه مطالعه خود را ادامه دهید، لحظه ای به پاسخ این سؤال بیندیشید.)
اگر مشخص شود که توجه به تنوع و تفاوت آثار مثبتی روی تسلط دانش آموزان بر محتوای تدریس شده دارد، آنگاه احترام به تفاوت و تنوع موقعیت نیرومندی در درون رویکرد اجرایی خواهد داشت. اما خواه چنین نتایجی بر تنوع و تفاوت مترتب باشد یا خیر، این موضوع یکی از مسائل مورد اختلاف در پژوهشهای تربیتی دهههای گذشته بوده است. برخی بر این باورند که پژوهشها نشان داده است که برنامههایی از جمله آموزش دو زبانه، آموزش قوم مدارانه و آموزش چند فرهنگی آثار نیرومندی بر پیشرفت دانش آموزان دارند. دیگران مخالف این هستند. این گونه اختلاف نظرها، صرف نظر از نتیجه، آشکار میسازد که یک پژوهش علمی مؤثر تا چه اندازه روی رویکرد اجرایی تأثیر دارد و به چه میزان رویکردهای تسهیل گر و آزاداندیشانه از طریق بنیادهای ارشادی تر خود تحت تأثیر قرار میگیرند. آیا این بحث پیرامون دموکراسی و تنوع شما را بیشتر به سوی یک رویکرد تدریس یا گونههای مختلف آن در مقایسه با گونههای دیگر رویکردها ترغیب میکند؟ آیا احساس میکنید که از آمادگی اتخاذ تصمیم درباره این که چه نوع معلمی میخواهید باشید برخوردارید؟ ما امیدواریم چنین باشد.
دموکراسی، هویت و آموزش
دیدگاهتان را بنویسید