چگونه درس تاریخ را تدریس کنیم؟

تاریخ:
هدف از آموزش تاریخ؛ تعریف و تقویت هویت ملی
هدف آموزش تاریخ در صد سال گذشته تعریف و تقویت هویت ملی است. تعریف به معنای شناختن و شناساندن و تقویت به معنای حفظ و نگهداری و به یاد سپردن و یادگیری از طریق حفظ و تکرار است. هویت ملی نیز دارای تعاریف مختلفی است که دراینجا به معنای داشتن احساس تعلق و تعهد نسبت به اجتماع ملی و کل جامعه است.
در واقع میتوان گفت هویت ملی مجموعهاز گرایشها و نگرشهای مثبت به عوامل، عناصر و الگوهای هویتبخش و یکپارچه کننده در سطح یک کشور به معنای یک واحد سیاسی است؛ یا به عنوان مجموعهای از ویژگیها، وابستگیها و پیوندهای جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی، اجتماعی و قومیکه زندگی انسانی را در بر میگیرد و عضو جامعه به آن میبالد و افتخار میکند، تعریف میکنند.
هویت ملی از نظر تاریخی به عنوان پدیدهای اجتماعی – سیاسی، محصول دوران مدرن اروپا تلقی میشود و شکلگیری ملت به معنای امروزی آن متقارن است. در اروپا از عصر روشنگری به بعد، هدف آموزش تاریخ، حفظ هویت است. در واقع شکلگیری مدرنیته در همین جهت است مدرن شدن اروپا باعث میشود علم تاریخ متفاوت بشود.
دو فاکتور مهم انسان گرایی و عقل گرایی اهمیت پیدا میکند. انسان محور عالم میشود کهاین به معنای کفر و خروج ازایمان نیست، بلکه به وسیله عقل میتوانیم خدا را بشناسیم. در دوره مدرن، فایده تاریخ بیشتر به عنوان مقوله هویت بخش مورد توجه قرار گرفته است.
با شکلگیری جریانهای فکری مانند ناسیونالیسم، قوم گرایی و… تسخیر تاریخ برای اخذ هویت ملی و قومی، مورد توجه قرار گرفت. در جهان معاصر نیز با ظهور اندیشههای جدیدی مانند جهانیسازی، حفظ هویتهای قومی، محلی و منطقهای دغدغه اصلی کسانی شد که به گونهای خود را در معرض اندیشهها و فرهنگهای مسلط جهانی احساس میکردند.
تاریخ مقولهای دیالکتیکی یا مکانیکی؟
موضوع دیالکتیکی بهاین معناست که پدیده تاریخی را نباید به صورت انتزاعی در نظر گرفت، بلکه مقولات تاریخی را باید به صورت یک هستی سیال و متداوم، نه تکراری، بلکه با تداومی تکاملی به طرف هدفی منطقی و انسانی بدانیم. مکانیکی یعنی کلیشهای برخورد کردن، یعنی دورانهای تاریخی را کاملا از هم جدا کردن، نگاه ایستا به تاریخ داشتن، و حوادث تاریخ را جدا از یکدیگر بررسی کردن.
مکانیکی مطرح کردن موضوع سبب میشود که در ذهن دانشآموزان پرسش ایجاد نشود. در حالی که وظیفه درس تاریخ خلق پرسش در ذهن دانشآموزان است؛ اما اگر تاریخ را به صورت جریان دیالکتیکی رخدادها بدانیم، آن وقت در ذهن شاگرد پرسش ایجاد میشود. فضاسازی یکی از مسائل مهم است. منظور این است که ما باید بتوانیم، شرایط لازم زمانی و مکانی هر واقعه تاریخی را برای دانشآموزان احیا کنیم.
در واقع بافت و زمینه عمیق و گستردهای را که رویدادهای تاریخی در آن واقع شده اند را قابل فهم و درک سازیم. اگر معلم تاریخ با فلسفه علم تاریخ آشنا باشد و مهارتهای لازم را برای کاربردی نشان دادن تاریخ به فراگیران داشته باشد، کارکرد معلمان پایا و فراگیران نیز نسبت به پی گیری موضوعات تاریخی پویا خواهند شد و نتایج پژوهش چنین مینماید که برای اصلاح جایگاه تاریخ در کشور ارتقا دانش و بینش فلسفی معلمان تاریخ یکی از راههای مؤثر خواهد بود.
وقتی مورخان از زندگی گذشتگان اطلاع پیدا میکنند و با واقعیات و گزارشهای رسیده از آنها آشنا میشوند ممکن است دو رویکرد مختلف را پیش گیرند؛ رویکرد نخست آن است که بدون توجه به فلسفه انتقادی تاریخ، خود را انباری از قصهها بدانند که به واسطه آن میتوانند سرنوشت بشر، قصههای غمانگیز حاکمان و رشد و انحطاط ملتها را بگویند.
رویکرد دوم نگاه فلسفی به گذشته و بازخوانی تاریخ از منظر فلسفی است تا بتواند درکی از آن به دست آورد که مشکلات جامعه کنونی را از پرتو آن تشخیص و به حل آن کمک کند. دید هر مورخ با دیگری میتواند تفاوت داشته باشد و آشنایی با فلسفه تاریخ در دید حقیقی تر و پرهیز از تأیید کورکورانه مطالب مؤثر است.
مورخ در بیان تاریخ وظیفه دارد علتهایی را برای هر واقعه در نظر بگیرد و پس از سازمان دهی آنها رابطهای را میان آن علتها پیدا کرده و تفسیر کند. نقش مورخ در بیان تاریخ و جایگاه او در بازسازی وقایع اهمیت فراوانی دارد. و از همین رو است که فلاسفه، تاریخ را ساخته ذهن مورخان دانستهاند.
تاریخ را فاتحان مینویسند
تاریخی باید معرفتی عینی باشد؛ یعنی احساسات افراد نباید در تاریخ دخیل باشد و تاریخ از تبلیغ جداست و باید در تاریخ بیطرف بود. در مقابل، مخالفان معتقدند: «عینیت و بیطرفی وهم است» و تاریخ هرگز بی غرضانه گفته یا خوانده نمیشود، بلکه «همیشه برای کسی است».
حال به آسانی میتوان به دانشآموزان توضیح داد تفاوت کار مورخ با زمینشناس یا فیزیکدان یا شیمیدان تا چه حد است و این ناشی از این است که مورخ به طور مستقیم به موضوعات خود دسترسی ندارد و ناگزیر است دست به گزینش بزند.
در اینجا دانشآموز به مفهوم اساسی گزینش در تاریخ که یکی دیگر از مفاهیم اصلی فلسفه علم تاریخ است. واقعیت تاریخی چیزی سخت و استوار چون سنگ و آجر نیست که بتوان برداشت و مصرف کرد بلکه مفهومی ساخته بشر است و نتیجه گزینش از میان مواد خام.
اندیشیدن گاهشمارانه
مهارتهای اندیشهورزیِ تاریخی عبارتند از «اندیشیدن گاه شمارانه»، «درک مطلب تاریخی»، «تحلیل و تفسیر تاریخی»، «تواناییهای پژوهش تاریخی» و «تحلیل مسئله و تصمیم گیری». اندیشیدن گاه شمارانه را قلب استدلال تاریخی میدانند.
دانشآموزان باید بتوانند از مهارتهای ریاضی خود برای اندازهگیری سال، دهه، سده، بهره بگیرند و فاصله زمانی میان یک رویداد با آغاز یک گاهشماری (برای مثال، چند سال پیش از میلاد) را تعیین کنند. همچنین باید بتوانند هنگام خواندن یک متن تاریخی، رویدادهای مهم آن را در یک گام شمار کنار هم بچینند. آنها باید دورههای تاریخی را بشناسند و دریابند که چگونه یک دوره تاریخی میتواند زمینه ساز یک دوره دیگر باشد.
اگر دانشآموزان بدانند رویدادها در چه هنگامی و به چه ترتیبی رخ دادهاند، میتوانند به ارتباط میان آنها پی ببرند و رابطه علت و معلول را توضیح دهند. بنابراین، اندیشیدن گاهشمارانه میتواند چارچوبی ذهنی برای سازماندهی اندیشههای تاریخی فراهم کند.
تواناییهای پژوهش تاریخی
شورانگیزترین بخش اندیشه ورزی تاریخی این است که دانشآموزان به تاریخ پژوهشی و تاریخ نگاری بپردازند. میتوان با تعریف یک مسئله یا چند پرسش، آنها را به سوی منابع گوناگون رهنمون شد تا خودشان به بررسی سندهای تاریخی بپردازند. باید به آنها فرصت داد که تفسیرهای کتاب درسی را به چالش بکشند، پرسشهای تازهای درباره رویدادها پیش بکشند که در کتاب مطرح نشده است و با دیدگاههای دیگر که جایی در کتاب درسی ندارند، روبه رو شوند.
با این کارورزی تاریخی است که در مییابند چرا تاریخ پژوهان همواره به تفسیر دوباره گذشته میپردازند و چرا تفسیرهای جدید نه فقط از آشکار شدن سندهای جدید، بلکه از بازاندیشی در سندهای قدیمی نیز بروز میکند.
تحلیل مسئله و تصمیمگیری
دانشآموزان در فعالیتهای تحلیل مسئله و تصمیم گیری به طور مستقیم در مرکز تنگناهای تاریخی و مسئلههای دقیقههای بحرانی قرار میگیرند. رویارویی با مسئلهها و گرفتاریهایاین دقیقهها، تحلیل انتخابهای دیگر، ارزیابی پی آمدهایی که انتخابهای دیگر ممکن است به بار آورند، مقایسه آنها با پی آمدهای انتخابهایی که برگزیده شدند، فعالیتهایی هستند که درگیر شدن عمیق دانشآموزان را دراین رویدادها به همراه دارند.
دراین فعالیتها باید به شناسایی مقدمات تاریخی بپردازند، سود و زیان انتخابهای گوناگون را بسنجند و آنها را از نظر ارزشهای اخلاقی ارزیابی کنند، بنابراین،این فعالیتها میتواند توانمندیهای ضروری برای تصمیم گیری در جامعههای مردم سالار امروزی را نیز در دانشآموزان تقویت کنند.
چگونه آموزش تاریخ را کاربردی کنیم
در دوران کنونی، سرعت تحولات و دگرگونیها در عرصه تمامی علوم دستخوش تغییر قرار گرفته است و طی چند دهه اخیر جامعه اطلاعاتی توانسته، مدیریت، فرهنگ، تکنولوژی و آموزش را با چالشهای جدی مواجه نماید به نحوی که در جریان گسترش و انطباق علوم و افزایش گستره اطلاعاتی موجود، باز اندیشی و تغییر روشها در حوزههای مختلف اجتناب ناپذیر گردیده است.
امروزه در بسیاری از کشورهای جهان با تاکید بر ابعاد اجتماعی و تمدنی تاریخ و نیز ارتباط دادن درس تاریخ با زندگی فردی و اجتماعی دانشآموز، عرصه اجتماع و دوره زندگی دانشآموز را به صورت میدان و آزمایشگاهی برای کشف و درک مستقیم و مستقل علم تاریخ در آورده اند. آنان بدین ترتیب حافظ و ناقل صرف وقایع تاریخی نیستند، بلکه با کمک و هدایت معلمان خود کاشف و مخترع مطالب تاریخی نیز هستند. در حقیقت با تجربی کردن آموزش تاریخ و افزایش سهم مشاهده و معاینه، از اتکای صرف به کتاب و حافظه خودداری میکنند.
یادگیری ترکیبی
شیوههای آموزش به سرعت در حال دگرگونی و تحول است. به ویژه با گسترش، تعمیم و توسعه فناوریهای نوین که آموزش را به شدت تحت تأثیر قرارداده است. توسعه فناوریها منجر به بروز پدیده آموزشهای مجازی، آموزشهای الکترونیکی و محتوای آموزشی الکترونیکی شده است. تدریس، مجموعه تدابیر منظمی است که معلم برای رسیدن به هدف با توجه به شرایط و امکانات انتخاب میکند، که دارای ویژگیهای همچون وجود تعامل بین معلم و شاگرد، فعالیت بر اساس اهداف معين، طراحی منظم با توجه به موقعیت و … است.
سیر تکوینی تعلیم و تربیت به گونهایست که دیگر نمیتوان تنها به وسایل و ابزار سنتی بسنده کرد، زیرا امروزه ارتباطهای آموزشی فرامرزی، وجود انواع وسایل آموزشی و شبکههای اطلاع رسانی جهانی، لزوم بهره گیری از فناوری جدید را مسلم میکند. یادگیری ترکیبی، ادغام اندیشمندانه دو شیوه آموزش حضوری و الکترونیکی است.
دراین یادگیری، انواع شیوههای آموزش حضوری و غیر حضوری و آموزش از دور برای ارتقا سطح آموزش مورد استفاده قرار میگیرد. دراین یادگیری، آموزش حضوری رو در رو با چهره به چهره با آموزش مبتنی بر تجهیزات الکترونیکی و منابع برخط (همزمان) و نیز نابرخط (ناهم زمان) تلفیق و ترکیب میشود.
آموزش از راه دور
فرایندی آموزشی و یادگیری است که در آن قسمت ارزشمند تدریس توسط فردی که از لحاظ زمانی و مکانی جدا از یادگیرنده است، به وی انتقال داده میشود. منظور از آموزش برخط(همزمان)، برقراری ارتباط آموزشی همزمان از طریق تجهیزات الکترونیکی میان دانشآموز و معلم است و منظور از آموزش نابرخط (ناهمزمان)، استفاده دانشآموز از منابع آموزشی در زمانهای مختلف و بدون حضور معلم است.
با این حال در حالت ناهمزمان نیز حضور معلم غیرفعالانه نیست؛ در حقیقت معلم با تولید محتوای الکترونیکی و نیز بررسی نتایج آزمونها و بررسی عملکرد دانشآموزان در تمرینها، در تدریس و ارزشیابی دانشآموز به صورت غیر مستقیم حضور دارد.
محتوای الکترونیکی
مجموعهای از عکسها، متن، پویانماییهای صوتی و تصویری، صداها و دیگر ابزارهای رسانهای گفته میشود که به کمک فناوریهای یارانهای پدید آمده تا یک مبحث درسی را آموزش دهد. محتوای الکترونیکی میتواند به صورت نابرخط (ناهمزمان در اختیار دانشآموزان قرار گیرد تا در مکانها و زمانهای به اختیار خود، به فعالیت آموزشی بپردازد.
همچنین میتواند به صورت برخط(همزمان) (در یک زمان مشخص و با حضور معلم در محیطاینترنت و در مکانی به انتخاب خود، به یادگیری مشغول شود؛ یااینکه هم به صورت همزمان و نیز در یک مکان مشخص در محیطاینترنت – سامانه شاد با راهنمایی معلم و به صورت همزمان به یادگیری محتوای الکترونیکی میپردازند.
با توجه به قابلیتها و امکانات آموزش الکترونیکی، امکانایجاد جذابیتهای تصویری و صوتی، تنوع بخشی در ارائه مطالب، افزایش مشارکت دانشآموزان در فرایند یادگیری فراهم شده است.
علاوه بر آن بسیاری قابلیتهای دیگر همچون حذف محدودیتهای زمانی و مکانی، امکان پشتیبانی مداوم، ارزیابی آزمونهای برخط و نابر خط) و ارزشیابی مستمر و حفظ سوابق ارزشیابی برای معلم، بازدیدهای مجازی و… را برای ارتقای آموزشها از جمله آموزش تاریخ مهیا نموده است.
بر همین اساس به نظر میرسد بهره برداری هم زمان از کلاسهای حضوری در کنار آموزشهای الکترونیکی، میتواند در کاهش آسیبها و کاستیهای آموزشهای الکترونیکی و نیز کلاسهای حضوری تأثیرگذار باشد(کلاس معکوس).
استفاده همزمان از شیوههای مختلف آموزشی و بهره گیری از فناوریهای مختلف آموزشی، امکانی است که توسط شیوه یادگیری ترکیبی قابل دسترس است. با توجه به قابلیتها و امکانات آموزش الکترونیکی، افزایش مشارکت دانشآموز در فرایند یادگیری، در آموزش الکترونیکی در دسترس و قابل بهره برداری است
دیدگاهتان را بنویسید