تغییر نگاه به رشته علوم انسانی
20 شهریور 1399
ارسال شده توسط کارشناس آموزش مجازی مرکز ترویج علوم انسانی

تغییر نگاه به رشته علوم انسانی
در این همایش که به همت مرکز ترویج علوم انسانی در چالوس برگزار شد، اسفندیار نظری معاون آموزش متوسطه مازندران سخنرانی ایراد کردند:
نیروی انسانی کارآزموده؛ شاخص برتریِ سازمانی
در جهان امروز، پیشرفت علم و دانش و فنآوری تمام حوزههای اجتماعی را تحت تاثیر خود قرار داده است. از مشخصات بارز این عصر که به آن «عصر فراصنعتی» میگویند، جایگزین شدن دانایی، پژوهش و سرمایهی انسانی با عوامل دیگر تولید است؛ در نتیجه همهی سازمانها در پی آن هستند که با انسانیترین، انعطافپذیرترین و کارآمدترین شیوهها برای بقای خود تلاش کنند. نیروی انسانی کارآزموده، با ارزشترین ثروت هر کشور و یکی از مهمترین شاخصههای برتریِ سازمانی بر سازمان دیگر است. حیات هر سازمان به دانش و مهارت نیروی انسانی آن سازمان بستگی دارد. هرچه این نیرو بهروز تر و بهینه باشد قابلیت سازگاریِ سازمان با محیط متغیر بیشتر خواهد شد.
دوستان و همکاران ما در مرکز ترویج علوم انسانی به دنبال عملی کردن همین رویکرد هستند: امروز یکی از نیازهای اصلیِ آموزش و پرورش در گروههای مختلف آموزشی، پرداختن به علوم کاربردی و بهروز است. نیروی انسانی باتجربه و با دانش به تصمیمات سازمانی سر و شکل میدهد، راه حل ارائه میکند و بهرهوری را عینیت میبخشد و سبب کارایی و اثربخشی بیشاز پیش سیستم میشود. بر این اساس انگیزش عوامل نیروی انسانی و طرز تلقیِ مدیر در مورد طرز فکر کارکنان و ایجاد محیط مثبت برای آنها بسیار مهم است. توانمندسازیِ نیروی انسانی یعنی ایجاد ظرفیتهای لازم برای قادرساختن کارکنان به ایجاد ارزش افزوده در سازمان، کارایی، اثربخشی و ایفای نقش.
از همین روست که مولانا میفرماید: «مشورت ادراک و هشیاری دهد / عقلها را عقلها یاری دهد»؛ آلوین تافلر: «بیسوادان آینده آنهایی نیستند که نمیتوانند بنویسند یا بخوانند، بلکه آنهایی هستند که تواناییِ آموختن ندارند و نمیتوانند بیاموزند».
ارتقای «بهرهوری»؛ کلیدواژهی استراتژیک مرکز ترویج علوم انسانی
آنچه که امروز در این نشست و همینطور در شرق استان مازندران به دنبال آن هستیم و بودیم، پرداختن به واژهی «بهرهوری» است؛ بهرهوری در سه واژهی «کارایی»، «اثربخشی» و «تغییر» نهفته است. این بهرهوری مستلزم ایجاد و تاثیر عوامل محیطی و مکانی در بهرهوری منابع انسان است؛ میتوان این تعریف را داشت که سرمایهی انسانی اساس سرمایهی فکری است و به عواملی چون «دانش کارکنان» و «توانایی و مهارت» آنها مربوط میشود.
امروز تغییر پارادایم از آموزشهای مستقیم به تجربیات یادگیری است که اساس تشکیل جلسهی امروز هم به همین خاطر است: استفاده از تجربیات شما عزیزان حاضر در جلسه برای آموزش و پرورش قرن بیستویکم و ایجاد فضای یادگیری برای دانشآموزان. در سالهای اخیر یادگیری در محیط کار به عنوان یکی از استراتژیهای سازمانهای معاصر هدفگذاری شده است. برگزاریِ همایشهای آموزشی در قالب کارگاهها و دورههای آموزشی، بزرگترین روشهای رسیدن به این هدف است.
به بیان دیگر تمامیِ دستاندرکاران و متخصصین آموزشی به خوبی میدانند که تغییر پارادایم از آموزش به سمت یادگیری به عنوان یک اصل به شمار میآید؛ اما تغییر روش، ابزار و ساز و کار اجرای برنامههای آموزشی به سمت رویکرد یادگیری نیز بسیار حائز اهمیت است. در این زمینه امروز آموزش و پرورش با همکاریِ مرکز تخصصیِ ترویج علوم انسانی در حال حرکت به این سمت است. قرار است که سازمانهایی که در زمینهی ارائهی خدمات آموزشی موفق هستند از تجربیات شغلیِ خودشان استفاده کنند.
علوم انسانی همپای سایر علوم در تحولات جهانی تاثیرگذار و سرنوشتساز است
اگر قرار باشد تعریفی از رشتههای علوم انسانی در کشور و در حوزهی علوم انسانی داشته باشیم، عبارت است از علومی که طی مناسبات اجتماعی و تعاملات انسانها و فرهنگهای متنوع و مختلف در طول هزاران سال از عمر بشر در زمین شکل گرفته است؛ از این روی نادیده انگاشتن این علوم در برنامههایی که هدف تعالی انسانی را دنبال میکند امری گمراهکننده و اشتباه خواهد بود؛ زیرا رشتهی علوم انسانی بسترساز تعالیِ انسان در همهی جوانب و ساحتهاست.
همهی کسانی که قرار است به مهندسی اشکال پیشرفت کشور بپردازند باید از گذرگاه و منظرگاه علوم انسانی گذشته و به مسائل متفاوت بنگرند؛ زیرا جوامع متفاوت با ریزفاکتورهای مختلف از هم متمایز خواهند شد. اغراق نیست اگر ادعا کنیم که هر اندازه جوامع انسانی مدیون و مرهون علوم تجربی و ریاضی است به همان اندازه هم وامدار نظریهپردازان علوم انسانی هستند. هر اندازه اختراعات و پیشرفتهای علوم دقیقه پیچیده و سرنوشتساز هستند اما بهرهوریِ جهتگیریِ آنها وابسته به رشتهی علوم انسانی است.
علوم انسانی همپای سایر علوم در تحولات جهانی تاثیرگذار و سرنوشتساز است. این علوم در جهت هدایت و رهبری افکار عمومی جهانی و بهرهمندی درست از تکنولوژی کار میکند؛ به نحویکه به صلح پایدار، اقتصاد پایدار و سایر فاکتورهای هدایتکنندهی جهانی هم بپردازد. امروزه با توجه به جهانی بودن علوم و تعریف دهکدهی جهانی، ما نیازمند رویکردی نوین در تدریس و اهمیت تدریس علوم انسانی در مدارس و آموزشگاهها هستیم.
«توسعه متوازن»، «کیفیتبخشی» و «پژوهشمحوری» سه اصل اساسی آموزشوپرورش
درست است که ما در حوزهی توسعهی متوازن در چشمانداز برنامهی بیستسالهی نظام جمهوری اسلامی در آموزش و پرورش استان مازندران واژهی «دانایی» را اصل قرار دادهایم و با سه رویکرد «توسعه متوازن»، «کیفیتبخشی» و «پژوهشمحوری» به این امر میپردازیم؛ اما عامل اصلیِ این پیشرفتْ مرهون زحمات شما دبیران عزیز در کلاس درس است، و بایستی امروز ما و شما به این سمت حرکت کنیم که رویکردهای جدید را در امر تدریس در کتابها و کلاسهای درس ایجاد کنیم. به همین خاطر اهمیت تدریس علوم انسانی در مدارس بسیار با اهمیت است.
رویکردی که در ابتدا یه دنبال نهادینهسازیِ ارزشهای حاکم بر جامعه و دوم به دنبال حل مسائل فردی، منطقهای و جهانی از جمله مسائل زیستمحیطی، آلودگی هوا، کاهش سطح آبهای زیرزمینی و غیره است. همچنین نیازمند آن هستیم که در شیوهی تدریس علوم انسانی و انگارههای ذهنی و باورهای اشتباه در بارهی این علوم بازنگریِ جدی کنیم. امروزه آنچه که در علوم انسانی با کنکورزدگیای که در حوزهی علوم انسانی و تسریِ این طرز فکر و طرز عمل به آموزش عالی کشور اتفاق میافتد منجر به پدید آمدن مشکلات بسیار زیادی شده است.
به همین خاطر و با توجه به تغییر رویکرد کتابهای علوم انسانی از حافظه محوری به کاربردی شدن، لزوم تغییر شیوهی تدریس ضروری به نظر میرسد. همپای این امور، نیازمند تغییر اساسیِ نوع نگاه مدیران نسبت به رشتهی علوم انسانی هستیم.
تغییر نگاه به رشته علوم انسانی
امروز بایستی جایگاه رشتههای علوم انسانی با تغییر رویکرد و باورها به این رشتهی مادر ارتقاء یابد؛ چرا که مدیران در دادن برنامهی هدایت تحصیلی به دانشآموزان و مشاوره به والدین نقشی بزرگ و اساسی دارند. هرچند ما سال گذشته در این استان قرار بود که 34 درصد دانشآموزانمان به رشتهی انسانی بیایند، این رقم به 42 درصد افزایش یافت؛ اما این 42 درصد شاید زمینههای ابتداییِ ورود به این رشته را نداشت. چالشی که در آیندهی بسیار نزدیک در آموزش و پرورش و تحصیلات عالی اتفاق میافتد در رشتهی علوم تجربی و علوم انسانی خواهد بود.
ما بسیار امیدواریم که با کمک شما همکاران عزیز و دغدغهمند رویکردها به این رشته را تغییر دهیم و سهمی کوچک در بهبود وضعیت این رشته داشته باشیم. هدف همهی ما بر اساس سند تحول ینیادین تربیت دانشآموزی خلاق، نو آور و مبتکر است. از طرفی متاسفانه دانشآموزان و خانوادههای آنها بر این باور هستند که دروسی که در رشتهی علوم انسانی میخوانند همهگی حفظی هستند. این موضوع نتایج نادرستی را ایجاد میکند.
هدف نهایی: حرفهای کردن سیستم آموزشی و تغییر نگاه به رشته علوم انسانی
دیدگاهتان را بنویسید