جستجو برای:
  • خانه
  • ثبت نام
  • ورود کاربر
  • خروج از ناحیه کاربری
  • اخبار
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • کارگاه های مجازی آموزش دروس علوم انسانی همدان
  • کارگاه مجازی علوم و فنون ادبی استان (مرکزی)
social_buttons
  • ۰۲۱۸۸۹۲۷۸۰۷
  • info@workshoptime.ir
  • درباره ما
  • اخبار
  • علاقمندی ها
مرکز آموزش ترویج علوم انسانی
  • خانه
  • همایش ها
  • دوره ها
    • کارگاه های مجازی آموزش دروس علوم انسانی همدان
    • کارگاه مجازی علوم و فنون ادبی استان (مرکزی)
    • کارگاه های مجازی سیستان و بلوچستان
    • کارگاه های مجازی آموزش دروس علوم انسانی لرستان
    • دوره های مجازی ایلام
    • دوره های مجازی کهگیلویه و بویراحمد
    • دوره های مجازی خراسان جنوبی
    • دوره های مجازی کردستان
    • دوره های مجازی هرمزگان
    • دوره های مجازی کرمان
  • مدرسان
  • وبلاگ
  • نشریه همانا
  • درباره ما
ورود / ثبت نام
0

وبلاگ

مرکز آموزش ترویج علوم انسانیاخبارتدریس مجازی ادبیات فارسیآموزش عروض سماعی

آموزش عروض سماعی

15 مرداد 1399
ارسال شده توسط خانم سراج کارشناس آموزش
تدریس مجازی ادبیات فارسی

عروض سماعی:

عاطفه؛ اساسی‌ترین عامل پیدایی شعر

اساسی‌ترین عامل پیدایی شعر عاطفه است. شاعر برای انتقال عاطفه‌ی خود واژه‌هایی را بر می‌گزیند که با قرار گرفتن در کنار هم، آهنگی خاص را پدید می‌آورند. شعر زیر از نظر وزن و آهنگ، کوبنده و کوتاه و بار حماسی دارد:

«خروش آمد و ناله کرنای // دم نای رویین و هندی درای // زمین آمد از سمّ اسپان به جوش // به ابر اندر آمد فغان و خروش».

پس از عاطفه، مهم‌ترین عامل تاثیر شعر وزن است

وزن و عاطفه به انتقال بهتر احساس و عاطفه کمک می‌کند. وزن جنبه تزیینی ندارد، جزو طبیعت شعر است. برای نشان دادن عواطف نمی‌توان از آن چشم پوشید. حتی کتاب‌های مقدّس برای تاثیرگذاری، از کشش، جاذبه آهنگ وکلام موزون بهره گرفته‌اند. وزن ادراکی است که از احساس نظم حاصل می‌شود. وزن امری حسّی است و بیرون از ذهن کسی که آن را درمی‌یابد وجود ندارد.

وسیله ادراک وزن حواس ماست؛ مثلا چرخی که می‌گردد حرکتی مداوم دارد اما وزن ندارد. اگر نشانه‌ای در‌یک نقطه چرخ باشد از دیدن بازگشت‌های پیاپی آن، ادراک وزن حاصل می‌شود. چرخ‌های دوچرخه هیچ نوع وزنی ندارد امّا از توجّه به حرکت پای دوچرخه سوار و بازگشت متوالی به نقطه پایین، وزنی ادراک می‌کنیم.

مولوی با بهره بردن از تکرار منظم موسیقی. تناسب و همسویی وزن و عاطفه بر قدرت اثرگذاری شعر زیرافزوده است:

«مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم // دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم // شکر کند چرخ فلک از مَلِک و مُلک و مَلَک // کز کرم و بخشش او روشن و بخشنده شدم».

توجّه به فضای عاطفی و آهنگ متن سبب کشف لحن می‌شود. تشخیص لحن مناسب هر متن، خواندن را دلنشین‌تر و درک محتوا را آسان‌تر می‌سازد. شاعران برای تاثیرگذاری سخن خود از وزن، عاطفه و خیال بهره می‌گیرند.

وزن ابزار موسیقایی شعر است

وزن آشکارترین ابزار موسیقایی شعر است. برای تشخیص موسیقی شعر اولین راه این است که تمرین‌های شنیداری خود را بیشتر کنیم تا سواد شنیداری و هوش موسیقایی خود را پرورش دهیم. راه دیگر آن است که شعر را به پاره‌ای هماهنگ و مساوی ‌یعنی به ارکان تقسیم کنیم، در پی آن، تساوی و توازن آوایی شعر به دست می‌آید.

به هر‌یک از پاره‌های مصراع رکن می‌گویند که از بخش‌های کوچک‌تری به نام هجا تشکیل می‌شود. لازم است به این نکته توجه داشته باشیم که در شعر نو، شاعران تساوی مصراع‌های شعری را ضروری نمی‌دانند. به همین سبب می‌بینیم که طول مصراع‌های شعر نو ‌یکسان نیست. منظور از حروفْ صورت ملفوظ «واج» است نه شکل خطّی آن. حروف به دو دسته‌ی مصوت و صامت تقسیم‌بندی می‌شوند. مصوت‌ها خود به دو دسته‌ی کوتاه و بلند تقسیم می‌گردند.

هر مصوّت بلند دو برابر مصوّت کوتاه، کشیده تلفظ می‌شود: به همین خاطر در وزن شعر دو حرف  به حساب می‌آید، امّا مصوت کوتاه‌یک حرف. «ا»، «و» و «ی» فقط وقتی مصوت بلند «بدون همزه» هستند و دو حرف محسوب می‌شوند که دوّمین حرف هجا باشند. هجا (بخش)‌ یک واحد گفتار است که با هر ضربه هوای ریه به بیرون رانده می‌شود.

عروض؛ علم اوزان و طبقه‌بندی شعر

علمی‌که قواعد وزن شعر و طبقه‌بندی وزن‌ها‌ را از جنبه نظری و عملی تعیین می‌کند «عروض» نامیده می‌شود. واحد وزن شعر فارسی و در بسیاری از زبان‌های دیگر «مصراع» است. وزن هر مصراع شعر در این زبان‌ها نمودار وزن مصراع‌های دیگر است؛ وقتی شاعر مصراع اول را سرود، بقیه مصراع‌ها را نیز باید در همان وزن بسراید.

برای پیدا کردن وزن شعر، نخست آن را باید درست خواند. در خواندن نباید شکل نوشتاری کلمات، ما را دچار اشتباه کند. چرا که در عروض آنچه که مهم است ملفوظات است نه مکتوبات. لذا آنچه را که ما تلفظ می‌کنیم می‌کوشیم شعر را همان گونه بنویسیم. این خط را خط عروضی می‌نامند.

در عروض ملفوظات مهم است نه مکتوبات

در عروض ملفوظات مهم است نه مکتوبات. مثلاً، کلمه خواهر را می‌نویسیم خاهر؛ اگر حرف واو بیانگر حرکت ضمه پیش از خود باشد در تقطیع تلفظ نمی‌شود و فرو می‌افتد. مانند، خوش، چو، تو؛ واو عطف گاه تلفظ می‌شود. مانند دل و دینم فاعلاتن؛ نون ساکن پس از مصوت‌های بلند در‌یک هجا خوانده نمی‌شود.

مانند جان سپارم فاعلاتن؛ حرف ساکن دوم بعد از مصوت‌های بلند معمولاً حذف می‌شود؛ مثل چیست، گوشت، ساخت؛ کسری اضافه‌یک حرف به حساب می‌آید مثال جانِ منی، مفتعلن؛ هجا‌یا سیلاب و‌ یا بخش مجموعه اصواتی که در‌یک دم زدن ادا می‌شود. املای عروضی ‌یعنی نوشتن افاعیل به شیوه‌ای که بتوان با آن مقطع اصوات‌یا هجاها را به آسانی تشخیص داد با اندک تغییری از خط لاتین مبتنی بر حروف ملفوظ است؛ حرف (ه) در کلمه‌های مثل خنده، گریه، خانه، ناله، خوانده نمی‌شود به آن‌های بیان حرکت گویند؛ در تقطیع، تنوین به صورت (ن) نوشته می‌شود.

مثل دائماً=دائمن؛ دقت کنید که ‌یک ‌یا دو حرف آخر هجای کشیده هجای کوتاه نیست بلکه از نظر امتداد هجاها در حکم‌ یک هجای کوتاه است؛ زیرا هر هجای فارسی باید دارای‌یک مصوت باشد. البته خواجه‌نصیر هجاهای نظیر هجای اول کلمه پارسی را دارای حرکت مجهوله ‌یا مختلس می‌داند و بسیاری از عروضیان سنت‌گرای امروز، به غلط حرکت مجهول را به صورت کسره ‌یا ضمه ظاهر می‌سازند و به این ترتیب تلفظ درست شعر را فدای عروض می‌کند.

اوزان شعر فارسی به طور کلی دارای نظم تکراری هستند

قطعه قطعه کردن واژه‌ها به صورت هجا به هجا را تقطیع هجایی و قطعه قطعه کردن مصراع ‌یا بیت را به ارکان عروضی تقطیع به ارکان یا پایه  می‌نامند. برای آن که نظم میان هجاهای‌ یک شعر آشکار شود باید هجاهای‌یک مصراع آن را سه تا سه تا / چهار تا چهارتا / چهارتا سه تا / سه تا چهارتا جدا کنیم.

اوزان شعر فارسی به طور کلی دارای نظم تکراری هستند (همسان‌یک لختی) و بعضی نیز نظم متناوب دارند (همسان دولختی) و در اندکی از اوزان هم نظمی‌دیده نمی‌شود، (ناهمسان) نظم تکراری بر نظم متناوب ترجیح دارد. مهم ترین ارکان عروضی فارسی 19 تا است که به سه گروه تقسیم می‌شود: اول، ارکانی که در آغاز و میان و پایان مصراع می‌آیند؛ دوم، ارکان غیر پایانی که در آخر مصراع قرار نمی‌گیرند. آخرین هجاهای هریک از این ارکان، کوتاه است. و سوم، ارکان پایانی که فقط در آخر مصراع می‌آیند.

قافیه به زیبایی شعر می‌افزاید

یکی دیگر از بایسته‌های شعر که بر بار موسیقایی و خوش آهنگی آن می‌افزاید «قافیه» است. قافیه به زیبایی شعر می‌افزاید و گوش را نوازش می‌دهد؛ بنابراین با تغییر دادن واژه‌های قافیه، ضرباهنگ موسیقایی و طنین پایانی سخن را از دست می‌دهیم. قافیه در شعر نو محدودیت‌های شعر کهن را ندارد و در اینجا شاعر خود را اسیر قافیه نمی‌سازد، بلکه معمولاً در هر بخش سروده، دو‌یا چند مصراع قافیه دار به کار گرفته می‌شود. قافیه، مشتق از (ق‌ف‌و) به معنای پس گردن و از پی‌رونده است.

در اصطلاح کلمات آهنگینی را گویند که در‌ یک ‌یا چند حرف در آخر مشترک هستند. به آخرین حرف اصلی قافیه حرف (روی) گویند. واژه‌های قافیه واژه‌هایی هستند که حرف‌یا حروف قافیه در آنها مشترک است. در قافیه صورت مکتوب هم اهمیت دارد. علامت «و» در خط فارسی نماینده سه حرف ملفوظ است؛ مثلاً در واژه‌های «تو، سود، وجد».

به علاوه در کلمه مثل «نو» نماینده دو حرف ملفوظ است. علامت «ی» نیز نماینده دو حرف ملفوظ متفاوت است. بعضی از صامت‌های فارسی در خط دارای چند علامت هستند؛ مثل: ت، ط / ث، س، ص. در بعضی از اشعار گاه واژه‌های ردیف از نظر معنا با هم تفاوت دارند ولی این تفاوت معنایی جنبه مجازی دارد و برای خواننده ‌یا شنونده چندان محسوس نیست؛ مانند:

«سالها‌ دل طلب جام جم از ما می‌کرد / و آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد». مصوت «ی» معمولاً به تنهایی حرف قافیه قرار نمی‌گیرد. مصوت کوتاه « ِ » (ه) نیز گاهی به ندرت اساس قافیه قرار گرفته است؛ به ویژه هر گاه قافیه شعر الحاقی داشته باشد

شاعران نوپرداز برای قافیه اهمیت زیادی قائل‌اند

شاعران نوپرداز برای قافیه اهمیت زیادی قائل‌اند؛ مثلاً نیما‌یوشیج درباره قافیه می‌نویسد: «اگر قافیه نباشد چه خواهد بود؟ حبابی توخالی؛ شعر بی‌قافیه مثل آدم بی‌استخوان است. هنر شاعری در قافیه‌سازی است». نیما در مورد ضابطه قافیه در شعر می‌گوید: «قافیه مقید به جمله خود است؛ همین که مطلب عوض شد و جمله دیگری به روی کار آمد، قافیه به آن نمی‌خورد».

به هر حال قافیه‌ی شعر نو برخلاف شعر کلاسیک در آخر ابیات نمی‌آید بلکه بستگی به مطلب دارد. به علاوه الزاما هر مطلب قافیه‌دار نیست. از طرفی وقتی که شعر حاوی مطالب پراکنده و بحث‌های جداگانه‌ای است‌یا جنبه امری و دعایی دارد، قافیه را لازم نمی‌دانند.

پیدا کردن وزن شعر

کلام ادبی ‌یا شعر، موقعی آهنگین و موسیقایی است که پایه‌ها‌ و پاره‌های آوایی موزون دارد؛ مانند صدای پیوسته و‌ یکنواخت حرکت قطار. همبستگی این پایه‌ها‌ در شعر به گونه‌ای است که انسان با شنیدن ‌یا خواندن آنها احساس لذت می‌کند. به هنگام رویارویی با شعر باید بکوشیم خود را در فضای آهنگین آن قرار دهیم تا سبُک و سنگینی بار آوای آن را درک کنیم.

بنابراین با خوانش درست شعر، به درنگ منظم و‌ یکنواختی که بعد از هر دسته از هجاها وجود دارد پی می‌بریم. مهارت تشخيص وزن اشعار به صورت سماعي يك توانايي شخصي است اما مي توان به آن را به دست آورد: درست خواندن شعر؛ استفاده از آثار موسيقي سنتي ايراني؛ دانستن مقدمات علم عروض؛ با لحن و آهنگین خواندن اشعار؛ آهنگ گذاشتن روی اوزان شعر؛ درنگ کردن در پایان هر رکن‌ یا پایه؛ انتخاب مصراعی که در خوانش روان‌تر است.

چگونه وزن شعر را پیدا کنیم

برای پیدا کردن وزن‌یک شعر باید نکته‌های هشتگانه را مورد توجه قرار دهیم: اول، درست خواندن شعر و درست نوشتن آن با خط عروضی؛ دوم، جدا کردن هر‌یک از هجاها با خط عمودی؛ سوم، حذف نون بعد از مصوت بلند در‌یک هجا؛ چهارم، علامت‌گذاری هر‌یک از هجاها در زیر آنها؛ پنجم، تقسیم هجاهای هر مصراع؛ ششم، نوشتن ارکان عروضی (افاعیل) معادل اجزا در زیر آنها؛ هفتم، اختیارات شاعری؛ و هشتم، نام اوزان و بحور عروضی. می‌دانیم که در قلمرو شعر فارسی، وزن و موسیقی سروده‌ها، همواره از نوعی نظم آهنگین و موسیقی پیروی نمی‌کنند؛ بلکه در شعر فارسی، اوزان دلنشین و گوش‌نوازی وجود دارد که نظمی ‌ناهمسان دارند.

در این گونه وزن‌ها‌ «وزن واژه‌ها» ناهمگون و غیر تکراری‌اند:

«درد عشقی کشیده‌ام که مپرس // زهر هجری چشیده‌ام که مپرس».

پس از خوانش درست بیت و درک موسیقی و آهنگ آن، مرز پایه‌ها‌ را مشخص می‌کنیم و از طریق آهنگ پی می‌بریم که پایه‌های آوایی بیت دارای نظمی‌ناهمسان است. پس از تعیین مرز پایه‌ها و قرار دادن وزن واژه‌ها و نشانه‌های هجایی، می‌بینیم که پایه‌های آوایی این بیت، نظم و چینشی ناهمسان دارد و تکرار نشده‌اند.

هر مصراع این بیت از سه پایه آوایی ناهمسان (فاعلاتن مفاعلن فعلن) تشکیل شده است. درک خوش آهنگی و دلنشینی موسیقی شعر، به تربیت هوش موسیقایی و حافظه شنیداری ما وابسته است. بنابراین، نخست هجاهای بیت را به صورت تکراری‌ یا همسان ‌یک پایه‌ای دسته‌بندی می‌کنیم؛ در صورتی که نظمی‌همسان حاصل نشد، آن را با نظم همسان دولختی می‌سنجیم؛ ‌یعنی هجاها را به صورت چهارتایی، سه‌تایی ‌یا سه‌تایی چهارتایی برش می‌زنیم. اگر نظم برش‌های آوایی بیت، با هیچ‌یک از این شیوه‌ها ممکن نبود، با توجه به درک آهنگ و موسیقی بیت، پایه‌ها را به صورت نظم ناهمسان مشخص می‌کنیم و وزن آن را تعیین می‌کنیم.

بحر در شعر فارسی

«بحر» در لغتْ شکافتن است و دریا را از آن جهت بحر خوانند که شکافی فراق در زمین و مشتمل بر آب بسیار است. مجازاً به معنی وسعت بسیار بزرگ نیز می‌باشد و از این جهت در عروض واژه بحر مصطلح است از وزن‌های بسیاری را شامل می‌باشد مانند بحر متقارب، رمل، هزج، رجز و امثال آنها. «زحاف» با کسر اول از «زحف» گرفته شده و به معنی دور شدن از اصل و فرو افتادن تیر از نشانه و جمع آن زحافات و ازاحیف است.

زحاف در اصطلاح علم عروض تغییراتی است که به اجزای اصلی (سالم) وارد می‌آید تا اجزای فرعی غیر سالم از آن منشعب شود و باید افزود آن جزو را که از تغییر حاصل می‌شود مزاحف گویند. برای نامیدن اوزان شعر فارسی پس از کلمه‌ی «بحر» ذکر سه عامل ضروری است: اول، نام بحر؛ دوم، تعداد ارکان بیت «مثمن»، مسدس و «مربع»؛ و سوم، ذکر کلمه «سالم» ‌یا « محذوف‌یا مقصور».

برای خواندن مطالب می توانید از به این صفحه رجوع کنید.

برچسب ها: آموزش عروض سماعیبحر در شعر فارسیوزن ابزار موسیقایی شعر
قبلی چگونه درس تاریخ را تدریس کنیم؟
بعدی معرفت‌شناسی در دو کتاب فلسفه‌ی یازدهم و دوازدهم

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو برای:
همکاران ما
دسته‌ها
  • بدون دسته بندی
  • تدریس ادبیات
  • تدریس تاریخ
  • تدریس جامعه شناسی
  • تدریس دین و زندگی
  • تدریس روان شناسی
  • تدریس ریاضی
  • تدریس زبان انگلیسی
  • تدریس فلسفه
  • تدریس مجازی ادبیات فارسی
  • تدریس مجازی تاریخ
  • روش تدریس
  • روش تدریس ادبیات (عروض و قافیه)
  • روش تدریس جغرافیا
  • روش تدریس ریاضی و آمار
  • روش تدریس عربی
  • مدیریت در آموزش و پرورش
  • معرفی کتاب
  • همایش ها
برچسب‌ها
آموزش آموزش در فنلاند آموزش در کشور فنلاند آموزش علوم انسانی آموزش فلسفه آموزش مجازی آموزش و پرورش آموزش و پرورش تطبیقی آموزش و پرورش فنلاند امانوئل کانت تدریس جامعه شناسی دبیران متوسطه دوره دوم دروس علوم انسانی دوره دوره های آموزشی دوره های آنلاین دوره های مجازی دین و زندگی دینی رشته علوم انسانی روان شناسی روش تدریس ریاضی زبان انگلیسی ضمن خدمت علوم انسانی فلسفه فلسفه‌ی غرب فلسفه‌ی یونانی فیلسوفان اسلامی مدیریت در آموزش و پرورش مرکز ترویج علوم انسانی منطق ارسطویی موزش‌های الکترونیکی نحوه‌ی تدریس دین و زندگی هراکلیتوس همایش علوم انسانی هوش های چندگانه هویت وجودشناسی در فلسفه 11 و 12 کارگاه های آموزشی کارگاه های مجازی یادگیری یادگیری محتوای الکترونیکی
  • Popular
  • Recent
  • Comments
دسته بندی ها
  • سیستان و بلوچستان
  • کارگاه ایلام
  • کارگاه تبریز
  • کارگاه خراسان جنوبی
  • کارگاه سمنان
  • کارگاه کردستان
  • کارگاه کرمان
  • کارگاه کهگیلویه و بویراحمد
  • کارگاه لرستان
  • کارگاه مازندران
  • کارگاه مرکزی
  • کارگاه هرمزگان
  • کارگاه همدان
محصولات
  • دوره مجازی آموزش عربی (‌همدان) دوره مجازی آموزش عربی (‌همدان)
    399000تومان رایگان!
  • دوره مجازی آموزش جامعه شناسی (همدان) دوره مجازی آموزش جامعه شناسی (همدان)
    نمره 5.00 از 5

    399000تومان رایگان!
  • دوره مجازی آموزش جغرافیا (همدان) دوره مجازی آموزش جغرافیا (همدان)
    نمره 4.67 از 5

    399000تومان رایگان!
  • آموزش زبان انگلیسی / دوره های مجازی استان (همدان) آموزش زبان انگلیسی / دوره های مجازی استان (همدان)
    نمره 5.00 از 5

    399000تومان رایگان!
همکاران ما
همکاران ما
بایگانی
  • اسفند ۱۳۹۹
  • بهمن ۱۳۹۹
  • دی ۱۳۹۹
  • آذر ۱۳۹۹
  • آبان ۱۳۹۹
  • مهر ۱۳۹۹
  • شهریور ۱۳۹۹
  • مرداد ۱۳۹۹
  • بهمن ۱۳۹۸
  • دی ۱۳۹۸
  • آذر ۱۳۹۸
  • آبان ۱۳۹۸
درباره ما

ما در مرکز ترویج علوم انسانی برآنیم که گره های آموزش‌ای را که در حوزه آموزش و پرورش و آموزش عالی با آن مواجهه هستیم٬ فارغ از شعارزدگی بگشایم.

تماس با ما
  • تهران، خیابان انقلاب خیابان دوازده فروردین
  • ۰۲۱۸۸۹۲۷۸۰۷
  • info@workshoptime.ir
دسترسی سریع
  • تماس با ما
  • درباره ما
  • دوره ها
  • اخبار
  • خانه
خبرنامه

چیزی را از دست ندهید، ثبت نام کنید و در مورد کارگاه های مجازی مرکز ترویج مطلع شوید.

انتشارات خیلی سبز |‌ انتشارات مهروماه

© ۲۰۲۰. حمایت شده توسط  مرکز ترویج علوم انسانی